جدایی

این وبلاگ صرفا در مورد کتاب و رمان می باشد

داستان کوتاه عاشقانه.
تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا
داستان کوتاه و خواندنی ابراز عشق
داستان او هیچ گاه مرا ترک نکرد مادرم قهرمان من است
دلم می خواد یه دختر داشته باشم
سیزده بدر همگی رنگی
جمعه ۳۱ فروردین ۰۳

داستان عاشقانه کوتاه : یک جدایی

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟

از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت.


عاشقانه زیبا و غمیگین

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

جدایی

نزدیک عید بود و مادرم مشتاقانه  در تدارک و تغییر برخی از وسایل و تمیز کردن منزل بود . مادرم تصمیم گرفته بود که تقریبا بیشتر وسایل منزل را تغییر دهد و به جای وسایلی که چندان هم قدیمی نبود یکسری مبلمان جدید و... را جایگزین کند. آخرین سری وسایل‌مان را که آوردند مادرم آن‌ها را تحویل گرفت و دستمزد کارگران و راننده وانت را پرداخت کرد.فردای آن روز مادرم متوجه اشکال در یکی از میزها شد و این بار راننده که «پیمان» نام داشت و پسری خوش‌قیافه و بسیار مودب بود برای بردن میز به تنهایی آمد و آن را با خود برد و قرار شد بعد از تعویض روز بعد آن را بیاورد. مادرم جزو آن دسته از خانم‌های تنوع‌طلب بود که نه تنها در تغییر وسایل منزل خیلی دست و دلباز بود بلکه در صرف وقت برای دوستانش هم تا مرز فداکاری پیش می‌رفت و اغلب مرا تنها می‌گذاشت و به بهانه‌های مختلف وقتش را با دوستانش در بیرون از منزل می‌گذراند.